پدر بزرگ خوبم
همیشه مهربونه
وقتی که پیشم باشه
برام کتاب می خونه
مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه
خوشمزه و لذیذه
وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی کم ندارم

10 تا پرستو با هم
یکباره پر کشیدند
در آسمان آبی
پر پر پر پریدند
با پر زدن رسیدند
به یک درخت گردو
یک یکی نشستند
به روی شاخه او
اتل متل توتوله
ده تا پرستو داریم
دانه به دانه حالا
آنها را می شماریم
یک که خسته تر بود
از روی شاخه افتاد
خدا کند نیفتد
به دست مرد صیاد
اتل متل توتوله
9 تا پرستو مانده
هر شاخه ای، یکی را
به روی خود نشاندهیکی از آن میانه
گرسنه بود و پر زد
برای دانه خوردن
به دشت و لانه سرزد
اتل متل توتوله
نه 10 تا و نه 9 تا
8 تا پرستو مانده
روی درخت زیباپرستوی قشنگی
که تشنه بود و بی تاب
پرید به سوی چشمه
برای خوردن آب
اتل متل توتوله
نه تشنه و نه خسته
7 تا پرستو حالا
روی درخت نشستهپرستویی هم آرام
چیزی نگفت ودر رفت
به جای دور دوری
پرید و بی خبر رفت
اتل متل توتوله
پرستو آی پرستو
6 تا پرستو مانده
سر درخت گردواتل متل توتوله
شعر و شکوفه و قند
5 تا پرستو مانده
5 تا پرستو رفتند
یکی که بازیگوش بود
کرمی از آن بالا دید
برای خوردن آن
پر زد و پر پر ، پریدیکی نماند و برگشت
دلش به تاپ تاپ افتاد
باید به جوجه هایش
دوباره دانه می داد
4 تا پرستو مانده
بقیه پر کشیدند
اتل متل توتوله
پرستوها پریدنداز آن چهار پرستو
یکی،برای بازی
پریده و پر زد و رفت
به دشت سبز و بازی
اتل متل توتوله
از آن همه پرستو
فقط 3 تا نشسته
روی درخت گردویکی از آن 3 تا هم
پرید و رفت به باغی
نشست ودرد دل کرد
با جوجه کلاغی
اتل متل توتوله
دویدم و دویدم
به روی تک درختی
2 تا پرستو دیدیماز آن 2 تا،یک یهم
نه جیک زد ونه فریاد
به دنبال بقیه
به فکر رفتن افتاد
اتل متل توتوله
نه 6 تا و نه 8 تا
نشسته 1 پرستو
بدون دوست وتنها
نشسته بود پرستو
بدون یار و تنها
که دید دوباره برگشت
پرستویی به آنجا
کنار هم نشستند
2 تا پرستو با هم
سلام و حال و احوال
نه غصه بود نه غم
اتل متل 10 و 9
توتوله 8 و 7 تا
به 6 و 5 رسیدند
پرستوهای زیبا
ولی کلاغ،کلاغ پر
دوباره پر کشیدند
4 و 3و 2و 1
پرستوها پریدندصدایی آمد انگار!؟
صدای پرپر آمد
2 تا بودند و دیدند
که یار دیگر آمد
سلام به روی ماهت
کجا بودی؟ بفرما!
3 تا شدیم. چه بهتر!
من و تو می شود�ما�
2 تای دیگر آمد
2 و 3 می شود چند؟
3 و 2 می شود 5
ترانه بود و لبخند
2 پر، 2پر ، 4 پر
3 تا پرستو برگشت
3 تا و 5 تا شد چند؟
6 و 2 می شود 8
پرستوهای زیبا
دوباره پرکشیدند
کنار هم پریدند
به ابرها رسیدند
2 تا پرستو برگشت
دوباره 10 پرستو
دوباره 10 پرنده
و یک درخت گردو

یه حلزون شاخکی!
کجا می ری یواشکی؟
جلو میری یواش و ریزه،ریزه
پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه
خالهای دونه دونه،دونه داری
به روی پشت روی خود یه لونه داری
ساکتی و خجالتی و تنها
بمون توی باغچه خونه ما


یک دستگاه کامپیوتر
بابا برای من خریده
هرگز کسی ،مانند آن را
در هیچ بازاری،ندیده
من می فشارم گوش او را
می گوید او:آماده هستم
پیچیده ام با آنکه خیلی
در ظاهر اما ساده هستم
او پاسخ هر پرسشم را
فوراً برایم می نویسد
هم دیکته و هم مشق من را
شبها به جایم می نویسد
این کامپیوتر چشم دارد
این کامپیوتر گوش دارد
او مثل آدم نیست،امّا
مانند آدم، هوش دارد
این دستگاه کامپیوتر
باآنکه خیلی با سواد است
اما برای این سؤالم
او پاسخی هرگز نداده است
من میفشارم گوش او را
می پرسم از او:نام من چیست؟
می ماند او خاموش و ساکت
نام مرا اصلاً بلد نیست

آه ای گربه چرا
جوجه ام را بردی
رفتی و روی درخت
جوجه ام را خوردی؟
جوجه کوچک من
چه بدی داشت به تو؟
باتو دیگر قهرم
برو از خانه،برو!
جوجه کوچک من
جوجه نازی بود
همدم کوچک من
با تو همبازی بود
زود بردی از یاد
دوستی را تو چرا؟
هم شدم من بی دوست
هم تو ماندی تنها


یک لباس صورتی
در خیالم بافتم
نقشه خورشید را
روی آن انداختم
یک کبوتر، آن طرف
با پر و بال سفید
آشیانه کرده بود
بر درخت سبز بید
در کنار آن درخت
چشمه بود و رود و سنگ
آن خیال صورتی
شد لباسی رنگ رنگ

زمستونا کلاغا
جیغ می زنن تو باغا
گنجشک پر
کفتر پر
گلهای باغچه پرپر
ابر سیاه آ وردیم
ستاره ها رو بردیم
ابرای دسه دسه
تو آسمون نشسه
شلاق باد و سرما
می فر ما یین بسم اله
بهار میاد پاورچین
پیرهن سبز چین چین
جار می زنه رو پرچین
سرما و بادو بردم
شکوفه به بار آوردم
ابرارو بارون کردم
باغو گلبارون کردم
کلاغ پر
خزون پر
زمستون و برگ ریزون پر
روی درخت پسته
چلچله لونه بسته
آسمون بالا بالا
ستاره می خوای بسم اله

شبا که ما می خوابیم
آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش می بینیم
او دنبال شکاره
آقا پلیسه زرنگه
با دزدا خوب می جنگه
ما پلیسو دوست داریم
بهش احترام میذارم

زنبور زرد و قرمز
هی میکنه وز و وز
دنبال گل میگرده
یک گل ناز و قرمز
یواش میاد کنارم
میشینه روی دستم
شاید خیال میکنه
من گل و غنچه هستم
وای وای وای ، چکار کرد؟
مامان میگه بوست کرد
پس چرا جای بوسش
اینهمه میکنه درد ؟

یک آقای زرنگه
روی لبش یه خنده ی قشنگه
نشسته پشته فرمون
می گرده تو خیابون
بوق می زنه، بوق بوق
بار داره توی صندوق
کیه؟ بابای بنده
اسمش چیه؟ راننده

من به بهار گفته ام مادر من مهربونه
من به ستاره گفته ام مادر من یک گوهره
مادر من فرشته است
به اسمون نوشته است
از گوهرم بالاتره
بهشت جای مادره

باد میاد بارون میاد
اب از توی ناودون میاد
یخ می زنه رودخونه ها
سرما میاد تو خونه ها
برف می باره دونه دونه
رو پشت بوم هر خونه
با هم میسازن بچه ها
ادم برفی تو کوچه ها
پرنده ها میرن سفر
میرن به جائی گرمتر

دستامونو می بریم بالا
با همدیگه میکنیم دعا
عمر زیاد به ما بده
هم به مامان هم به بابا
خدا که ما رو دوست داره
دعامونو قبول داره
چشم میندازیم به اسمون
میگیم خدای مهربون
غصه رو از مابردار
مامان و بابا رو نگه دار

کلاغه عاشق شده
عاشق یک قناری
با مادرش دو شب پیش
رفته به خاستگاری
عروسیشون امشبه
رو شاخه*ی صنوبر
مهموناشون می*رسند
با صد مدل بال و پر
شام عروسیشونه
گندم دونه دونه
هرکسی خورده امشب
جیک و جیک و جیک می*خونه
